در افتتاحیه، داستان کلاس نوه شخصیت اصلی منجر به داستان سگ پدربزرگش می شود و فیلم به این شکل باز می شود.
در ابتدای داستان، ابتدا باید تا سگ بلند شود. بنابراین، در ابتدای داستان نوه اش، پدربزرگ ما یک توله سگ را در ایستگاه قطار برداشت و ان را اورد تا خودش ان را بزرگ کند.
شاید همانطور که همه حدس می زند، اگر کسی در یک خانواده که سگ ندارد ناگهان می خواهد یک سگ را بزرگ کند، کسی باید در برابر ان بایستد و بگوید: خانواده ما نباید سگ داشته باشد! و این شخص، من معمولا احساس می کنم که او یک مادر خواهد بود. با توجه به ارشدیت در طرح، ما باید ان را مادربزرگ بنامیم، اما، این. هنوز هم نسبتا جوان به نظر می رسد.
版权申明 | 隐私权政策 | حق طبع و نشر @2018 دانش دائره المعارف جهانی